List of Synonyms in Persian and English


To learn Persian language, common vocabulary is one of the important sections. Common Vocabulary contains common words that we can used in daily life. If you are interested to learn Persian language, this place will help you to learn Persian words like Synonyms and their meanings in Persian language with their pronunciation in English. The below table gives the translation of Meanings in Persian and their pronunciation in English.


List of Synonyms in Persian and English

Top Synonyms in Persian


Here is the list of most common Synonyms with meanings in Persian language with English pronunciations.


مخفف کردن
متراکم کردن

توانایی
مهارت

قادر است
توانا

در بالا
بر فراز

در بالا
در بالای سر

فراوان
کافی

دقیق
درست

رسیدن
انجام دهد

مدافع
حمایت کردن

می ترسد
ترسیده

خشونت آمیز
ستیزه جو

یکسان
یکسان

همیشه
برای همیشه

آماتور
مبتدی

جاه طلب
مشتاق

میزان
تعداد

خشمگین
دیوانه

آزار دادن
تحریک کردن

مخالفت کردن
تحریک

آشکار
مشهود

به نظر می رسد
به نظر می رسد

تایید
تایید و امضا

رسیدن
رسیدن

مغرور
مغرور

پرسیدن
جویا شدن

خیلی بد و ناخوشایند
وحشتناک

خیلی بد و ناخوشایند
بی رحمانه

بی دست و پا - به شکلی نامناسب
دست و پا چلفتی

ممنوع کردن
منع

عقیم
نابارور

خجالتی
خجالتی

زیبا
جذاب

قبل از
قبل

رفتار كردن
عمل کنید

عجیب و غریب
عجیب و غریب

شجاع
پررنگ

اهميت دادن
حفاظت

روشن کردن
توضیح

محدود کردن
حاوی

تعارض
مبارزه کردن

تعارض
مخالفت کنند

مطابقت داشته باشد
رعایت کنند

گیج کردن
پیچیده کردن

شلوغ
پر شده

اتصال
پیوستن

با وجدان
با فضیلت

هوشیار، آگاه
آگاه

متوالی
پی در پی

محافظه کار
محتاط

با ملاحظه
متفکر

دائما
همیشه

آلوده کردن
آلوده کردن

راضی
راضی

ادامه هید
اصرار ورزیدن

بهبودی
بهبود می یابند

راحت
دستی

درست
درست

دنج
راحت

لعنتی
صلیب

دیوانه
مجنون

ظالمانه
منظور داشتن

گریه کردن
هق هق

دلتنگ
سرگردان

خسارت
صدمه

خطرناک
ناامن

شجاعانه
پررنگ

تاریک
ناامید کننده

سپیده دم
سپیده دم

مرده
بی جان

ظریف
شکننده

جدا کردن
باز کردن

بازداشتن
جلوگیری کردن

مشخص
متقاعد

بمیر
منقضی شود

ناهمسان
بر خلاف

دشوار
سخت

کاهش
نزول کردن

کاهش
محدود کردن

کثیف
خاک شده

مخالف بودن
فرق داشتن

ناپدید می شوند
ناپدید شدن

سلب مسئولیت
انکار

اختلاف نظر
مناظره

گوناگون، متنوع
متمایز

تقسیم کنید
شکاف

مطیع
رام کردن

خوابیده
غیر فعال

شک
بی اعتمادی

خشک
کدر

شدید
مفرط

وحشتناک
وحشتناک

خشک
خشک

مشکوک
مشکوک

کدر
صریح

بی عقل
احمق

زود
زودرس

آسان
ساده

خوردن
مصرف کردن

عجیب و غریب
غیر معمول

خلسه
شادی

خالی
زه کشی

تشويق كردن
حمایت کردن

پایان
تمام کردن

دشمن
حریف

خروج
ترک کردن

سریع
سریع

گرفتن
دريافت كردن

خوشحالم
خوشحال

خوب
خوب

سخت
محکم

نفرت
متنفر بودن

کمک
کمک

بالا
مرتفع

نگه دارید
فهم

صادقانه
راستگو

مهمان نواز
صمیمی

خصومت آمیز
آنتاگونیست

بزرگ
وسیع

فروتن
فروتن

تحقیر کردن
شرم آور

همسان
تکراری

بیکار
تنبل

نادان
غافل

بیمار
بیمار

معصوم
بی عیب

نابالغ
بی تجربه

مصون
معاف

بی طرف
خنثی

بی صبر
مشتاق

امری ضروری
حیاتی

ناقص
معیوب

پر شور
بی پروا

مهم
معنی دار

مستقل
خود مختار

نوزاد
عزیزم

پست تر
غیر استاندارد

خشمگین کردن
خشمگین کردن

باهوش
باهوش

متناوب
پراکنده

درونی؛ داخلی
درونی

بی تحمل
متعصب

جذاب
شگفت انگیز

کار
اشتغال

نگاه داشتن
نگه دارید

بزرگ
بزرگ

آخر
نهایی

بزرگ کردن
بسط دادن

اجباری
ضروری

مانور
دستکاری کردن

بیشترین
بالاترین

ضعیف
اندک

منظور داشتن
نامهربان

متوسط
نمایشگاه

بهبودی یافتن
تعمیر

مهاجر
رانش

ستیزه جو
رزمنده

جزئی
کمتر

شادی
سرگرم کننده

شیطون
بی حیا

بد شانسی
بدبختی

اشتباه
خطا

سیار
قابل جابجایی

در حد متوسط
ملایم

با اهمیت
قدرتمند

یکنواخت
حوصله سر بر

اخلاقی
اخلاقی

بیمارگونه
خیلی بد و ناخوشایند

مرسی
عبوس

سوگواری
غمگین شدن

اسرار امیز
غیبی

بومی
محلی

شیطون
نافرمان

نزدیک
بستن

مرتب
مرتب

سهل انگاری
بی توجه

عصبی
آشفته

خنثی
بی طرف

جدید
تازه

خوب
خوش

بدون وقفه
مداوم

به وقوع پیوستن
به وقوع پیوستن

فرد
عجیب

قدیمی
کهن

یکی
تنها

عمل کنند
تابع

حاضر
هدیه

بالا بردن
بلند کردن

توجه
افتخار و احترام

ثروتمند
ثروتمند

بی ادب
بی ادب

قانون
قانون

غمگین
ناراضی

بی خطر
امن است

انتخاب کنید
انتخاب کنید

نشان می دهد
نمایش دادن

بی صدا
کاملا

کم اهمیت
کوچک

صحبت
صحبت

خاص
استثنایی

خود جوش
خودکار

پایدار
ثابت

شروع کنید
شروع

ثابت
درست شد

سنگ
سنگ

احمق
متراکم

موفقیت آمیز
موفق

کافی
کافی

عالی
باشکوه

سرکوب کردن
مهار کردن

مازاد
اضافی

رشد کردن
رونق

جمع
کل

سفر
سفر

ناچیز
بی ارزش

TRUE
درست

آشفته
غوغا کردن

آشفتگی
اختلال

بی طرفانه
بی طرف

زیر
زیر

ناراحت
مزاحم

فوری
مهم

خالی
خالی

مبهم
نامشخص

شجاع
شجاع

ارتعاش
لرزیدن

شریر، بدجنس، حیوان صفت
وحشی

خواستن
میل

پیروزی
موفق شدن

عاقل
دانستن

فوق العاده
شگفت انگیز

پوشیده
قدیمی

نوشتن
رکورد

اشتباه
اشتباه کرد

بازده
تولید کردن